بالاخره وبلاگو بروز کردم
خب ، این سری با دست پر اومدم ....
نمونه سوالای درس اول ، دوم ، سوم ، چهارم و پنج
با فایل PDF در ادامه مطلب
سلام
هشتمیای عزیز که به وبلاگ من سر میزنین
اگه سوالی در مورد درسا دارین
انتقادی
پیشنهادی
حتما حتما تو قسمت نظرات به من بگین
انشالله همتون بتونین این سالم مثل سالای پیش با اراده قوی پشت سر بذارین . بالاخره منم مثل شما بودم دیگه
نمونه سوالات سری دوم المپیاد ادبیات با پاسخ
در ادامه مطلب
آموزش کامل + فرمول های انواع صفته های بیانی
فقط و فقط در ادامه مطلب
ضرب المثل زیر پای کسی را جارو کردن
هنگامی که کسی را از شغل و کاری که داشته است اخراج کنند، به صورت کنایه درباره ی او می گویند: «زیر پایش را جارو کردند».
در گذشته که میز و صندلی و مبل و از این قبیل وجود نداشت، ساکنان خانه اغلب بر روی فرش اتاق می نشستند. فرش اتاق ها در خانه ی ثروتمندان از جنس قالی و در خانه ی افراد میانه حال از نمد و در خانه ی فقیران از حصیر و زیلو بود. بهداشت به مفهوم واقعی وجود نداشت و خیابان ها و کوچه ها اسفالت نبود و پر از خاک و گرد و غبار بود.
از این رو هوا اغلب غبارآلود بود و گرد و خاک ها از در و پنجره و روزن ها به درون خانه ها نفوذ می کرد و روی فرش و اثاثیه می نشست. کدبانوی خانه نیز ناگزیر بود که روزانه چند بار خانه را جارو کند و گرد و خاک را از روی فرش ها بزداید.
در این گونه موارد معمول نبود که اهل خانه همگی اتاق را ترک کنند تا بانو یا خدمتکار خانه اتاف را جارو کند، بلکه کدبانو یا خدمتکار از بالای اتاق شروع به جارو می کرد و به هر یک از افراد خانه که می رسید آن شخص از جایش بر می خاست تا "زیر پایش را جارو کنند".
از آن جا که این گونه جاروکردن در هنگام ضروری و پیش بینی نشده موجب می شد تا افراد خانه که با خیال راحت و آسوده نشسته بودند از جایشان برخیزند و در گوشه ی دیگری بایستند تا زیر پایشان جارو شود، این عمل نقل مکان و سلب آسایش ناشی از زیر پا جارو شدن رفته رفته به صورت ضرب المثل در آمد و در مورد هر گونه اخراج یا انتقال افراد از شغل و کارشان مورد استفاده قرار گرفت.
ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ معلم ﻫﺎ ﺳﻮﺍﻻﺗﯽ ﻣﯿﺪﻥ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ !
.
.
.
.
ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺗﻮ ﻋﻤﺮﺷﻮﻥ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ
حالت چشــــــــــــم
.
.
.
.
.
.
هنگام درس دادن معلم سر کلاس :
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
وقتی معلم خبر امتحان رو میده :
(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)
موقع امتحان:
(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)
وقتی معلم موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)
وقتی که نمره ها رو میدن :
(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)